هنگامی که عبارت «روانشناسی مثبت» به گوش شما میخورد، احتمالاً به شادی فکر میکنید. شادی در محیط کار قطعاً مهم است، اما تنها عاملی نیست که شما را به محل کار میکشاند. دکتر مارتین سلیگمن ۵ عامل اصلی روانشناسی مثبت را در کتاب خود تحت عنوان «شکوفایی» مشخص کرده است: احساسات مثبت، مشغولیت، روابط، معنا و موفقیت. رهبران با استفاده از این چارچوب میتوانند رضایت کاری و بهرهوری بیشتر را برای خود و تیمشان به ارمغان بیاورند.
هنگامیکه به احساسات مثبت فکر میکنید، چه چیزی به ذهنتان خطور میکند؟ افراد اغلب اوقات، لیستی از احساسات را عنوان میکنند، تعداد احساسات افراد بسیار است. احساسات مثبت ممکن است حالتهای با انرژی بالا مانند شادی، یا حالتهای با انرژی پایین مانند رضایت و آرامش باشد. احساسات مثبتی هم داریم نظیر رفاقت که دیگر محور هستند و مواردی مثل تفکر و تعمق که خودمحور هستند. رهبران میتوانند از افزایش احساسات مثبت در محل کار منتفع شوند. اولاً افراد در شرایط مثبت، احساس امنیت بیشتری دارند و در نتیجه راحتتر، آموزشها و تجربیات جدید را میپذیرند. شاید حتی خلاقتر شده و همکاری بیشتری از خود نشان دهند. به هر حال واضح است که در حالت احساسی مثبت، زمان بهتری را در محل کار تجربه میکنند.
رهبران چطور میتوانند این حس و حال مثبت را به طور مستمر در محل کار اشاعه دهند؟ اولین راهکار میتواند تغییر دادن مرکز توجه باشد. برای توجه به احساسات مثبت، باید این احساسات را مشخص کرده و به آنها اهمیت داد. دومین راهکار، ایجاد فرصت برای بروز احساسات مثبت است. جشنها، جوایز، غذا خوردنهای دورهمی، همگی از فعالیتهای رایج در محیطهای کاری است که احساسات مثبت در آن جریان دارد.
مشغولیت به حالت روحی گفته میشود که عمیقاً غرق کار شدهاید. اگر باغبان هستید، احتمالاً روزهایی را به یاد میآورید که بعد از صرف صبحانه، برای کار به باغ رفته و وقتی سر خود را بلند کردهاید، خورشید در حال غروب بوده است. اصلاً متوجه گذر زمان، گرمای خورشید یا گرسنگی نشدید. تمام تمرکز شما روی کارتان بوده است. ورزشکاران احتمالاً به این ماجرا، «غرقه شدن» میگویند و بین فعالیتهایی که دارای چالش فیزیکی یا فکری هستند، یک تجربه مشترک کسب میشود. مشغولیت یا غرقهگی، یک تجربه مشترک در محل کار است. به آخرین باری فکرکنید که در محل کارتان بودهاید و به شدت درگیر ساخت یک پروژه، دستکاری دادهها، یا بحثهای استراتژیکی با همکارانتان شدهاید. باید بدانیم که چه زمانی غرقهگی را تجربه میکنیم و باید از غرقهگی سایر افراد تیم هم مطلع باشیم. غرقهگی، یک حالت مولد و احیا کننده است و برای سلامتی نقش بسزایی دارد.
هر ادارهای، سیاستهای متعددی دارد و گاهی اوقات داشتن روابط جای دانش را میگیرد. با اینکه عملاً این از ویژگیهای منفی محل کار محسوب میشود؛ اما واقعیت این است که ما به دنبال تشکیل گروه و برقراری رابطه با دیگران هستیم. از طریق این روابط میتوانیم یاد بگیریم، منابع و ایدهها را گردآوری کرده و برای کارمان، خروجی داشته باشیم. هنگامیکه روابط در محیط کار، مثبت باشد، علاوه بر اینکه بهرهوری بهتری به دست میآید؛ شاخص مهم منابع انسانی نظیر جذب بهتر استعدادهای جدید و حفظ بهتر استعدادهای موجود نیز محقق میشود. تا حالا چند بار شنیدهاید که کسی کار خود را به خاطر رئیسش رها کرده باشد؟ وقتی رابطهی حرفهای در محیط کار حاکم نباشد، شرایط کار برای افراد دشوار خواهد شد. رهبران وقتی میتوانند روابط حرفهای مثبت را تقویت کنند که برای کارمندان خود وقت بگذارند و در موقعیتهای رسمی و غیررسمی با یکدیگر معاشرت کنند. به عنوان مثال، می توانید از جلسه بعدی تیم خود شروع کنید و از افراد بخواهید تا ماجرای یک موفقیت در هفته گذشته را با دیگران به اشتراک بگذارند.
افراد با صحبت کردن راجع به یک موفقیت، باعث افزایش احترام به همکاران میشوند. با اینکه فعالیتهای خارج از اداره نیز جالب و سرگرم کننده است، اما برقراری رابطه امری زمانبر است. استفاده از اتاق غذاخوری عمومی و تشویق سایرین به استفاده از آن (به جای اینکه غذای خود را روی میز کارشان میل کنند)، به شکوفایی روابط مثبت کمک میکند.
چه چیزی باعث میشود هر روز از رختخواب بلند شده، سوار تاکسی شوید و به محل کارتان بروید؟ اگر فقط برای گرفتن چک حقوق ماهیانه میروید، پس روزمزد هستید. این یک معامله روزانه است و شما به احتمال زیاد، خیلی به محل کار خود علاقه ندارید. وقتی به چندین سال کار در محل کار فعلیتان فکر میکنید، شاید به دنبال یک کار دائمی بروید. کار دائمی باعث میشود افراد به موفقیت محل کار علاقهمند باشند، هر چند خیلی خود را درگیر نمیکنند. کاری که معنا داشته باشد، یک شغل به حساب می آید و باعث اعتماد به نفس کارمندان میشود. این کارمندان احتمالاً از کار خود رضایت دارند و در صورت لزوم، خودخواسته دست به تلاش مضاعف میزنند. این امر باعث پیشرفت شده و به شناخت کارمندان جدید منتهی میشود.
رهبران میتوانند به ایجاد معنا در محل کار کمک کنند تا کارمندان متوجه اهداف بزرگتر وظایف خود شوند. این معنا میتواند در همه مشاغل وجود داشته باشد. نظافتچیهای بیمارستان، به دنبال تامین کیفیت بالای مراقبت از بیمار هستند. رفتگران، شهر را برای مردم تمیز و سالم نگه میدارند. فروشندگان بیمه، به خانوادهها تضمین میدهند که در مواقع بحرانی و سخت به کمک آنها میشتابند. بنابراین حس معنا هیچ ارتباطی به پول ندارد. لذا اگر شرکتی اعلام کند که هدفش، افزایش ارزش سهام سهامداران است، بعید است که کارمندان با آن موافقت کنند.
محیط کار معمولاً محلی مناسب برای پیشرفت و موفقیت است. البته راهکارهایی وجود دارد که رهبران میتوانند با استفاده از آنها، پیشرفت کرده و مطمئن شوند که به بهترین نتیجه رسیده اند. آیا برنامهریزی شما برای یک پروژه شامل تمامی مراحل کسب موفقیت نیز میشود؟ زمانیکه کارمندان احساس کنند که در حال پیشرفت هستند، انگیزه بیشتری پیدا کرده و عاملی میشود تا با پشتکار به کار خود ادامه دهند. آیا مراحل موفقیت را جشن میگیرید؟ این فرصتی ایدهآل است تا همه کارمندان را دور هم جمع کرده و از اتفاقاتی که با موفقیت رخ داده صحبت کنید، با این کار میتوانید روابط مثبتی بین کارمندان خود به وجود آورید. آیا روشی دارید که کارمندان بتوانند یکدیگر را بشناسند؟ اکثر اوقات فکر میکنیم که موفقیت باید توسط رهبر گروه مورد تقدیر قرار بگیرد، که طرز فکر درستی نیست. شناخت همکاران به شدت مهم است به خصوص وقتی که میخواهیم یک تیم منسجم تشکیل دهیم.
این ۵ عامل، ابزارهای فوق العادهای هستند که در کنار مراقبتهای فیزیکی مثل استراحت، تغذیه سالم و ورزش به رهبر کمک میکند تا محیط کاری را به نحوی برای کارمندان و تیم مهیا کند که بهترین عملکرد را داشته باشند و پیشرفت کنند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در حوزه روانشناسی صنعتی و سازمانی، مطالعه کتاب فرهنگ واژگان روانشناسی صنعتی و سازمانی را به شما توصیه می کنیم. پس با ما تماس بگیرید.